1396/9/9، 04:36 عصر
استرن و فرانچسكاتي هر يك داراي تفاوتهاي فردي بارزي بودند اما موسيقي آنها بازتابي بود كه فرانچسكاتي آنرا سبك جهاني ميناميد . آميزه اي از مكتب رمانتيك روسي با روشنفكري آلماني و نازك طبعي فرانسوي . استرن ترجيح ميداد اين آميزه را در عوض جهاني ، امريكايي مورد خطاب قرار دهد و خود او بهترين مثال آن بود . متولد كرمينز روسيه ، اما پيش از يكسالگي توسط والدينش به سانفراسيكو اورده شد و سمفوني سانفراسيسكو كه زاييده روسيه بود به مطالعه پرداخت و تحت تعليم نوآم بليندر قرار گرفت . سپس به گوش كردن قطعات فرتز كريسلر اتريشي و اگونه يساي بلژيكي پرداخت .
چيزي كه باعث افتراق اين تركيب شگرف ميشد همانا طريقه نواختني بود كه به بهترين عبارت تحت عنوان گرمي رومانتيك اسلاوي و لحن سليس و نرم تحت انظباط و سيطره نافذ خيال موسيقيايي توصيف گرديده است .
استرن ويولنيست ، رغبت دانش پژوهي خود را به شدت در زمينه ي تحليل موسيقي و عدم رغبت براي تمرينات تكنيكي گسترش داد( اگرچه معماي آرشه كشي يكبار وي را به سمت مطالعه آناتومي دست و بازو و نيروهاي محرك ان رهنمون شد ). استرن - فرزند نقاش ساختمان – در سن 17 سالگي مانهاتان را اولين جايگاه خود ساخت . ( من چيزي بيشتر از موتزارت نداشتم ) اما ميبايست براي كاميابي درحرفه ي كنسرت هفت سال ديگر نيز صبر كند . حالا ديگر او بالاجبار هميشه در اجراي كنسرت بود و كمتر در خانه ي خود در مانهاتان حضور داشت . شايد حتي قابل تصور نيز نباشد 125 كنسرت و تكنوازي در سال .
اگرچه استرن اجراكننده استادانه و درخشان آثار بتهوون و برامس بود اما تنها ويولنيستي بود كه به صورت منظم آثار مدرن استاداني نظير پروكوفيف ، هيندرميث ، بارتوك ، برگ را اجرا مينمود . هر اجرايي ، آميزه اي از تكنيك با خمير مايه موسيقي در ميان داشت . وي يكبار گفته بود " من نميخواهيم فقط به عنوان يك ويولنيست شناخته شوم ، من ميخواهم يك نوازنده ي موسيقي باشم كسي كه تصادفا با ساز ويولن برخورد داشته است . اين جاه طلبي وي كمندي براي به دام انداختن وي توسط همتايش بود .
چيزي كه باعث افتراق اين تركيب شگرف ميشد همانا طريقه نواختني بود كه به بهترين عبارت تحت عنوان گرمي رومانتيك اسلاوي و لحن سليس و نرم تحت انظباط و سيطره نافذ خيال موسيقيايي توصيف گرديده است .
استرن ويولنيست ، رغبت دانش پژوهي خود را به شدت در زمينه ي تحليل موسيقي و عدم رغبت براي تمرينات تكنيكي گسترش داد( اگرچه معماي آرشه كشي يكبار وي را به سمت مطالعه آناتومي دست و بازو و نيروهاي محرك ان رهنمون شد ). استرن - فرزند نقاش ساختمان – در سن 17 سالگي مانهاتان را اولين جايگاه خود ساخت . ( من چيزي بيشتر از موتزارت نداشتم ) اما ميبايست براي كاميابي درحرفه ي كنسرت هفت سال ديگر نيز صبر كند . حالا ديگر او بالاجبار هميشه در اجراي كنسرت بود و كمتر در خانه ي خود در مانهاتان حضور داشت . شايد حتي قابل تصور نيز نباشد 125 كنسرت و تكنوازي در سال .
اگرچه استرن اجراكننده استادانه و درخشان آثار بتهوون و برامس بود اما تنها ويولنيستي بود كه به صورت منظم آثار مدرن استاداني نظير پروكوفيف ، هيندرميث ، بارتوك ، برگ را اجرا مينمود . هر اجرايي ، آميزه اي از تكنيك با خمير مايه موسيقي در ميان داشت . وي يكبار گفته بود " من نميخواهيم فقط به عنوان يك ويولنيست شناخته شوم ، من ميخواهم يك نوازنده ي موسيقي باشم كسي كه تصادفا با ساز ويولن برخورد داشته است . اين جاه طلبي وي كمندي براي به دام انداختن وي توسط همتايش بود .