1396/9/17، 08:57 عصر
یوهان سباستیان باخ (به آلمانی: Johann Sebastian Bach) (زادهٔ ۲۱ مارس ۱۶۸۵ - درگذشتهٔ ۲۸ ژوئیهٔ ۱۷۵۰) آهنگساز و نوازندهٔ ارگ آلمانی بود که آثارش برای دستهٔ آواز، ارکستر و تکسازها، تقریباً تمام انواع متفاوت موسیقی دورهٔ باروک را دربرمیگیرد و موسیقی آن دوران را به بلوغ خویش رساندهاست. با وجود اینکه او شکل تازهای را از موسیقی ارائه نکرد، ولی توانست سبکِ شایع در موسیقی آلمان را با فنون کنترپوان، غنی سازد. این فنون، مبنی بر تنظیم چیدمان هارمونیک و موتیف در مقیاس کوچک و بزرگ بود و همچنین سازواری ریتمها و بافتهای برگرفته از موسیقی کشورهای دیگر چون ایتالیا و فرانسه را شامل میشد.
لطافت قوی موسیقی باخ و گستردگی حاصل هنر وی، او را به عنوان یکی از بزرگترین آهنگسازان غرب در سنت تُنال مشهور ساختهاست. با توجه به عمق معنایی، قوّت فنی و زیبایی هنرمندانه، آثاری چون کنسرتوهای براندنبورگ، سوئیتها و پارتیتاها برای ساز کلاویهای، مس در سی مینور، پاسیون به روایت متای قدیس، پیشکش موسیقایی، هنر فوگ و تعداد فراوانی کانتات که ۲۲۰تا از آنها برجاماندهاست، را میتوان نام برد. نمونهای از این ویژگی سبکگرایانه را در قطعهٔ زیر، در همسرایی «شکوه خداوند هماره در اوج باد» (به آلمانی: Ehre sei Gott in der Höhe) از ارتاریوی کریسمس، تصنیفشده به سال ۱۷۳۴ طی دوران بلوغ هنری وی، میتوان مشاهده کرد.
سالهای نخستین
یوهان سباستین باخ عضوی از شگفتآورترین تبار موسیقایی تمام اعصار بود. در زمانی بیش از ۲۰۰ سال، خاندان باخ توانست دوازده نوازنده و آهنگساز شایسته و توانا را تربیت نماید. این بازهٔ زمانی دورانی بود که کلیسا، دولت محلی و طبقهٔ اشراف، حمایتی قابلتوجه از ساخت موسیقی به شکل حرفهای در سرزمینهای آلمانیزبان و بخصوص در بخشهای غربی تورینگن و زاکسن، به عمل میآوردند. پدر سباستین، یوهان آمبروزیوس باخ، نوازندهٔ چیرهدست ویولن، ترومپتزن دربار و رهبر دستهٔ نوازندگان شهری در آیزناخ – شهری با جمعیت ۶۰۰۰ نفر - در تورینگن آلمان، میزیست. وظیفهٔ او در این شهر، تنظیم موسیقی غیرروحانی و شرکت در موسیقی کلیسایی بود. عموهای سباستین همگی در موسیقی حرفهای بودند که از ارگنواز کلیسا تا نوازندهٔ دستهٔ موسیقی بارگاه شاهی تا آهنگساز در میان آنها یافت میشد. اسناد امروزی مشخص میکنند که نام باخ در آن زمان میرفت تا به معادلی برای موسیقیدان تبدیل شود. خاندان باخ هماره به موفقیتهای موسیقایی خود افتخار میکردند و حدود سال ۱۷۳۵ باخ شجرهنامهای را با عنوان «سرچشمهٔ موسیقی در خاندان باخ»[۱] نگاشت که در آن به پیگیری نسلهای مختلف دودمانش که در موسیقی به موفقیت دست یافتند، پرداخت.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
مکانهایی که باخ در طول زندگیاش در آنها اقامت گزیدهاست.
مادر او در سال ۱۶۹۴ و پدرش سال بعد درگذشت. کودک ۱۰ سالهٔ یتیم به دست برادر بزرگترش یوهان کریستف باخ که آن موقع بیست و چند ساله بود، سپرده شد. وی در اوردروف - شهری در حوالی محل زندگی پدر و مادر باخ - ارگنواز بود. او در منزل برادرش به نسخهبرداری، مطالعه و اجرای موسیقی پرداخت و مشخصاً تحت آموزش ارزشمند وی قرار گرفت. این مسئله او را با آثار موسیقیدانان بزرگی که در آن دوران از جنوب آلمان برخاسته بودند، مواجه ساخت که از میان آنان میتوان به پاکلبل و فروبرگر اشاره نمود. همچنین، رویارویی او با موسیقی شمال آلمان و نوازندگان فرانسوی چون لولی، لویی مارشان و مارین مارای محتمل است. باخ کوچک احتمالاً ناظر و دستیار فرایند تعمیر و نگهداری ارگها بودهاست که این مقدمهای میگردد بر فعالیت حرفهای تمامْعمر او بهعنوان مشاور ساخت و بازساخت ارگها. در آگهی درگذشت باخ به این نکته اشاره شدهاست که وی زمانی به نسخهبرداری آثار برادرش میپرداختهاست ولی به دلیل اینکه آن نُتنوشتهای موسیقی ارزشمند بودهاند و جزو اموال شخصی محسوب میگشتهاند، یوهان کریستف، باخ جوان را از رونویسنمودن آنها بازداشت.
در ۱۴ سالگی سباستین توانست به همراه دوست و هممدرسهای خود، گئورگ اُرْدمان، برای درسخواندن در مدرسهٔ معتبر سنت میکائیل در لونهبورگ، کمکهزینهٔ تحصیلی دریافت کند. لونهبورگ با هامبورگ، بزرگترین شهر آلمان، فاصلهٔ چندانی نداشت. احتمالاً باخ به همراه دوستش مسافت طولانی از اوردروف تا لونهبورگ را بخشی پای پیاده و بخشی با کالسکه طی کردهاند. دو سالی که وی در لونهبورگ و در مدرسهٔ سنتمیکائیل حضور یافت، دوران حساسی برای او به نظر میرسد زیرا که طی این دوره بیش از آنی که در تورینگن ممکن بود، با نحلههای متفاوت فرهنگ اروپایی رویارو گشت. علاوه بر خوانندگی به عنوان کاپلا در دستهٔ کر، نواختن ارگ سه صفحهکلیدی و هارپسیکورد مدرسه توسط وی، محتمل بهنظر میرسد. همچنین، او احتمالاً زبان فرانسوی و ایتالیایی را آموخته و بستر آموزشی کاملی در زمینهٔ خداشناسی، زبان لاتین، تاریخ، جغرافیا و فیزیک کسب نمودهاست. در این مدرسه، او در جمع پسران اشرافزادگان شمال آلمان که جهت آمادهشدن برای مشاغل مهمی در زمینهٔ دیپلماسی، حکومت و نظام به این مدرسهٔ برگزیده فرستاده شده بودند، قرار گرفت. به نظر میرسد که وی با ارگنوازان مشغول در شهرهای نزدیک لونهبرک، ملاقاتهایی داشتهاست که از آنها میتوان به گئورگ بوم در یوهانسکیرشه اشاره کرد. همچنین، باخ جوان دستکم یک بار جهت شنیدن ارگنوازی راینکن، رنج طیکردن فاصلهٔ صد کیلومتری تا هامبورگ را با پای پیاده، بر خود هموار کردهاست. از دیگر ارگنوازانی که وی در هامبورگ ملاقات کردهاست میتوان به برونز اشاره نمود. از طریق این موسیقیدانان، به احتمال، وی توانستهاست به بزرگترین سازهایی که تا آن دوران عمر دیده و نواخته بود، دسترسی یابد. همچنین آشنایی وی با مکتب موسیقی شمال آلمان و بخصوص آثار دیتریش بوکستههود و مقولاتی در نظریهٔ موسیقی که در تسلط این مردان بود، محتمل است.
سبک
ویژگی سبک آهنگسازی باخ بر بافت کنترپوآنی، تونیکهای خطی/پیشروی هارمونیک در دومینانتها و ریتمهای محرک استوار است که با یکدیگر ترکیب میشوند و حسی از پیشروی را بوجود میآورند. مانند بسیاری از آهنگسازان دیگر سبک باروک، موسیقی باخ به شکل موتیفی متراکم است؛ الگوهای ملودیک و ریتمیک که در ابتدای یک اثر معرفی میشوند، پیوسته بهوسیلهٔ برگشتهای ملودیک و کنترپوآنی، افزایش و کاهش در حین تکرارها و جوش و خروش و تحرک در نغمهها، تغییر شکل میدهند.
امروزه «سبکِ باخ» بر تصنیفات موسیقایی، از سرودهای روحانی و آثار مذهبی تا آثار پاپ و راک، تأثیراتی گذاشتهاست. بسیار از تمهای باخ – بخصوص تم توکاتا و فوگ در ر مینور – مکرراً در آثار موسیقی راک استفاده شدهاند و محبوبیت قابل توجهی یافتهاند.
لطافت قوی موسیقی باخ و گستردگی حاصل هنر وی، او را به عنوان یکی از بزرگترین آهنگسازان غرب در سنت تُنال مشهور ساختهاست. با توجه به عمق معنایی، قوّت فنی و زیبایی هنرمندانه، آثاری چون کنسرتوهای براندنبورگ، سوئیتها و پارتیتاها برای ساز کلاویهای، مس در سی مینور، پاسیون به روایت متای قدیس، پیشکش موسیقایی، هنر فوگ و تعداد فراوانی کانتات که ۲۲۰تا از آنها برجاماندهاست، را میتوان نام برد. نمونهای از این ویژگی سبکگرایانه را در قطعهٔ زیر، در همسرایی «شکوه خداوند هماره در اوج باد» (به آلمانی: Ehre sei Gott in der Höhe) از ارتاریوی کریسمس، تصنیفشده به سال ۱۷۳۴ طی دوران بلوغ هنری وی، میتوان مشاهده کرد.
سالهای نخستین
یوهان سباستین باخ عضوی از شگفتآورترین تبار موسیقایی تمام اعصار بود. در زمانی بیش از ۲۰۰ سال، خاندان باخ توانست دوازده نوازنده و آهنگساز شایسته و توانا را تربیت نماید. این بازهٔ زمانی دورانی بود که کلیسا، دولت محلی و طبقهٔ اشراف، حمایتی قابلتوجه از ساخت موسیقی به شکل حرفهای در سرزمینهای آلمانیزبان و بخصوص در بخشهای غربی تورینگن و زاکسن، به عمل میآوردند. پدر سباستین، یوهان آمبروزیوس باخ، نوازندهٔ چیرهدست ویولن، ترومپتزن دربار و رهبر دستهٔ نوازندگان شهری در آیزناخ – شهری با جمعیت ۶۰۰۰ نفر - در تورینگن آلمان، میزیست. وظیفهٔ او در این شهر، تنظیم موسیقی غیرروحانی و شرکت در موسیقی کلیسایی بود. عموهای سباستین همگی در موسیقی حرفهای بودند که از ارگنواز کلیسا تا نوازندهٔ دستهٔ موسیقی بارگاه شاهی تا آهنگساز در میان آنها یافت میشد. اسناد امروزی مشخص میکنند که نام باخ در آن زمان میرفت تا به معادلی برای موسیقیدان تبدیل شود. خاندان باخ هماره به موفقیتهای موسیقایی خود افتخار میکردند و حدود سال ۱۷۳۵ باخ شجرهنامهای را با عنوان «سرچشمهٔ موسیقی در خاندان باخ»[۱] نگاشت که در آن به پیگیری نسلهای مختلف دودمانش که در موسیقی به موفقیت دست یافتند، پرداخت.
دیدن لینک ها برای شما امکان پذیر نیست. لطفا ثبت نام کنید یا وارد حساب خود شوید تا بتوانید لینک ها را ببینید.
مکانهایی که باخ در طول زندگیاش در آنها اقامت گزیدهاست.
مادر او در سال ۱۶۹۴ و پدرش سال بعد درگذشت. کودک ۱۰ سالهٔ یتیم به دست برادر بزرگترش یوهان کریستف باخ که آن موقع بیست و چند ساله بود، سپرده شد. وی در اوردروف - شهری در حوالی محل زندگی پدر و مادر باخ - ارگنواز بود. او در منزل برادرش به نسخهبرداری، مطالعه و اجرای موسیقی پرداخت و مشخصاً تحت آموزش ارزشمند وی قرار گرفت. این مسئله او را با آثار موسیقیدانان بزرگی که در آن دوران از جنوب آلمان برخاسته بودند، مواجه ساخت که از میان آنان میتوان به پاکلبل و فروبرگر اشاره نمود. همچنین، رویارویی او با موسیقی شمال آلمان و نوازندگان فرانسوی چون لولی، لویی مارشان و مارین مارای محتمل است. باخ کوچک احتمالاً ناظر و دستیار فرایند تعمیر و نگهداری ارگها بودهاست که این مقدمهای میگردد بر فعالیت حرفهای تمامْعمر او بهعنوان مشاور ساخت و بازساخت ارگها. در آگهی درگذشت باخ به این نکته اشاره شدهاست که وی زمانی به نسخهبرداری آثار برادرش میپرداختهاست ولی به دلیل اینکه آن نُتنوشتهای موسیقی ارزشمند بودهاند و جزو اموال شخصی محسوب میگشتهاند، یوهان کریستف، باخ جوان را از رونویسنمودن آنها بازداشت.
در ۱۴ سالگی سباستین توانست به همراه دوست و هممدرسهای خود، گئورگ اُرْدمان، برای درسخواندن در مدرسهٔ معتبر سنت میکائیل در لونهبورگ، کمکهزینهٔ تحصیلی دریافت کند. لونهبورگ با هامبورگ، بزرگترین شهر آلمان، فاصلهٔ چندانی نداشت. احتمالاً باخ به همراه دوستش مسافت طولانی از اوردروف تا لونهبورگ را بخشی پای پیاده و بخشی با کالسکه طی کردهاند. دو سالی که وی در لونهبورگ و در مدرسهٔ سنتمیکائیل حضور یافت، دوران حساسی برای او به نظر میرسد زیرا که طی این دوره بیش از آنی که در تورینگن ممکن بود، با نحلههای متفاوت فرهنگ اروپایی رویارو گشت. علاوه بر خوانندگی به عنوان کاپلا در دستهٔ کر، نواختن ارگ سه صفحهکلیدی و هارپسیکورد مدرسه توسط وی، محتمل بهنظر میرسد. همچنین، او احتمالاً زبان فرانسوی و ایتالیایی را آموخته و بستر آموزشی کاملی در زمینهٔ خداشناسی، زبان لاتین، تاریخ، جغرافیا و فیزیک کسب نمودهاست. در این مدرسه، او در جمع پسران اشرافزادگان شمال آلمان که جهت آمادهشدن برای مشاغل مهمی در زمینهٔ دیپلماسی، حکومت و نظام به این مدرسهٔ برگزیده فرستاده شده بودند، قرار گرفت. به نظر میرسد که وی با ارگنوازان مشغول در شهرهای نزدیک لونهبرک، ملاقاتهایی داشتهاست که از آنها میتوان به گئورگ بوم در یوهانسکیرشه اشاره کرد. همچنین، باخ جوان دستکم یک بار جهت شنیدن ارگنوازی راینکن، رنج طیکردن فاصلهٔ صد کیلومتری تا هامبورگ را با پای پیاده، بر خود هموار کردهاست. از دیگر ارگنوازانی که وی در هامبورگ ملاقات کردهاست میتوان به برونز اشاره نمود. از طریق این موسیقیدانان، به احتمال، وی توانستهاست به بزرگترین سازهایی که تا آن دوران عمر دیده و نواخته بود، دسترسی یابد. همچنین آشنایی وی با مکتب موسیقی شمال آلمان و بخصوص آثار دیتریش بوکستههود و مقولاتی در نظریهٔ موسیقی که در تسلط این مردان بود، محتمل است.
سبک
ویژگی سبک آهنگسازی باخ بر بافت کنترپوآنی، تونیکهای خطی/پیشروی هارمونیک در دومینانتها و ریتمهای محرک استوار است که با یکدیگر ترکیب میشوند و حسی از پیشروی را بوجود میآورند. مانند بسیاری از آهنگسازان دیگر سبک باروک، موسیقی باخ به شکل موتیفی متراکم است؛ الگوهای ملودیک و ریتمیک که در ابتدای یک اثر معرفی میشوند، پیوسته بهوسیلهٔ برگشتهای ملودیک و کنترپوآنی، افزایش و کاهش در حین تکرارها و جوش و خروش و تحرک در نغمهها، تغییر شکل میدهند.
امروزه «سبکِ باخ» بر تصنیفات موسیقایی، از سرودهای روحانی و آثار مذهبی تا آثار پاپ و راک، تأثیراتی گذاشتهاست. بسیار از تمهای باخ – بخصوص تم توکاتا و فوگ در ر مینور – مکرراً در آثار موسیقی راک استفاده شدهاند و محبوبیت قابل توجهی یافتهاند.