1396/9/20، 02:47 عصر
لقمانﺣﮑﯿﻢ ﮔﻮﯾﺪ:
رﻭﺯﯼ ﺩﺭ ﮐﻨﺎﺭ ﮐﺸﺘﺰﺍﺭﯼ ﺍﺯ ﮔﻨﺪﻡ ﺍﯾﺴﺘﺎﺩﻩ بوﺩﻡ؛
ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯾﯽ ﺍﺯ ﮔﻨﺪﻡ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﮑﺒﺮ ﺳﺮﺑﺮ ﺍﻓﺮﺍﺷﺘﻪ ﻭ
ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺩﯾﮕﺮﯼ
ﮐﻪ ﺍﺯ ﺭﻭﯼ ﺗﻮﺍﺿﻊ ﺳﺮﺑﻪ ﺯﯾﺮﺁﻭﺭﺩﻩ بوﺩﻧﺪ،
ﻧﻈﺮﻡ ﺭﺍ ﺑﻪ ﺳﻮﯼ ﺧﻮﺩ ﺟﻠﺐ ﻧﻤﻮﺩﻧﺪ ﻭ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺁﻥ ﻫﺎ ﺭﺍ ﻟﻤﺲ ﻧﻤﻮﺩﻡ،
ﺑﺴﯿﺎﺭ ﺗﻌﺠﺐ ﻧﻤﻮﺩﻡ.
ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﺮﺑﺮاﻓﺮﺍﺷﺘﻪ ﺭﺍﺧﺎﻟﯽ ﺍﺯ ﺩﺍﻧﻪ
ﻭ ﺧﻮﺷﻪ ﻫﺎﯼ ﺳﺮﺑﻪ ﺯﯾﺮﺭﺍ
ﭘﺮﺍﺯ ﺩﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﮔﻨﺪﻡ ﯾﺎﻓﺘﻢ.
ﺑﺎ ﺧﻮﺩ ﮔﻔﺘﻢ ﺩﺭﮐﺸﺘﺰﺍﺭ ﺯﻧﺪﮔﯽ
ﻧﯿﺰ ﭼﻪ ﺑﺴﯿﺎﺭﻧﺪ
ﺳﺮﻫﺎﯾﯽ ﮐﻪ ﺑﺎﻻ ﺭﻓﺘﻪ ﺍﻧﺪ
ﺍﻣﺎ ﺩﺭ ﺣﻘﯿﻘﺖ ﺧﺎﻟﯽ ﺍند.
کتاب سرنوشت را که ورق میزنی میفهمی نویسنده اش برای تو،برای دیگری داستان های متفاوتی نوشته است؛داستان تو با داستان دیگری فرق می کند.هرچند این کتابی که در دست همه است یک نام مشترک به نام سرنوشت دارد.
کتاب را که ورق میزنی تفاوت داستان خود با دیگری را احساس می کنی.
اما داستان تو گاه با داستان دیگری گره می خورد؛که می شود گره خوردن سرنوشت...
گاه آنقدر این گره کور می شود که یادت می رود تو سرنوشت جدایی داری و او سرنوشت جدایی...کسی می آید که این گره را باز کند.
گره که باز می شود خطوطی از او در سرنوشت تو می ماند...بدون اینکه حرفی از جا مانده ها بزنی می گذاری که لای کتابت بمانند...گاه می روی به جا مانده ها سر میزنی خطوطش را مرور می کنی .اشک از چشمانت پایین می چکد و آرزو می کنی ای کاش با او هیچوقت فصل مشترکی نداشتی...
اما تو نمی دانی که کتاب تو و او خیلی وقت است که یک جلد شده است.
اگر تغییر نكنیم ، حذف می شویم .
برای جلوگیری از حذف شدن در بازی زندگی ، باید تغییراتی را در خودمان و زندگی مان به وجود آوریم .کليدهای اين تغيير عبارتند از :
کلید اول: خواستن
كلید دوم: خالی كردن ذهن از تعصب ها
كلید سوم: باور مثبت نسبت به خود
كلید چهارم: عمل کردن
به یاد داشته باشیم كه عظمت زندگی تنها به دانستن نیست بلکه تلفیقی از علم و عمل است.
ما میپنداریم که در نقطهی الف از زمان به دنیا آمدهایم و در نقطهی ب از زمان میمیریم و نابود میشویم، و فقط در میانهی نقطهی الف تا ب است که از هستی برخورداریم. تا زمانی که این تلقی غلط با ماست رنج خواهیم برد و رنج خواهیم داد. کرهی زیبا و زندهی زمین را مآلا همین تلقی غلط است که تهدید میکند. دومین رای غلط ما این است که ما همین بدنیم، و هنگامی که این بدن میمیرد ما نیز نابود میشویم. این رای غلط چشمان ما را به روی تمامی راههایی میبندد که بدانها با دیگران و نیز تمامی جهان ارتباط داریم، و حتی با آنها همبستهایم. همین رای غلط است که مانع از آن میشود تا تداوم خویش پس از مرگ بدنمان را شهود کنیم. آری، سرشت ما از جنس تداوم و بقاست.